khatereh



همین الان از اتاق فرمان خبر رسیده که قراره یه عده با پارتی بازی استخدام آموزش و پرورش بشن، ان شاا.ک درست نباشه ولی اگر درسته:

آهای آقایی ک از قدرت کم خودت سواستفاده میکنی و میخای یه کار غیراخلاقی، غیر شرعی و غیرانسانی رو انجام بدی و همسرت رو با پارتی استخدام کنی، آیا حاضری در برابر کسی ک قدرتمندتر از خودت هست، هر آنچه!!!!هر آنچه!!!!که در زندگی به نامت داری رو اجازه بدی تصاحب کنه؟؟؟؟؟؟؟؟


راستش خیلی خجالت می کشیدم راجب ازدواج مطلب بنویسم. ولی با خودم گفتم الان خوشبختانه جامعه انقدر روشنفکر هست که کوته فکرانه نگاه نکنن و فکر نکنن منظورم خودمم. چون من راجب خیلی از مشکلاتی می نویسم که اصلاً خودم اون مشکل رو ندارم.البته همه این حرفها رو به جون خریدم و اومدم در رابطه بااین موضوع حرف بزنم.

می خوام راجب دهه شصتی ها بنویسم. متولدین تقریبا 60 تا 69. گروهی که تو سخت ترین دوره تاریخی ایران متولد شدن. گروهی که کودکی شون خورد به دوران سخت بعد از جنگ. و عین حرکت دومینو مشکلات پشت سر مشکلات،  زنجیره وار زندگی شون رو احاطه کرد. مدارس پرجمعیت، کمبود امکانات، دانشگاه، مسکن، ازدواج ، بچه دار شدن و.خواهشاً مثالهای نقض نیارید. در مورد اکثریتشون حرف می زنم. تو این وسط دخترهای دهه شصتی بیشتر لطمه خوردن. چرا؟ الان می گم. برای این گروه عفاف و حیا و حجاب رو به شکل افراطی تعریف و اجرا کردن( شاید درستش هم همون بود).  ولی دهه های بعدی به شکل متفاوت تری ظاهر شدن. نه اینکه بد باشن، نه. شاید حالت متعادلتر. طبیعتاً آقایون (بخصوص آقایون دهه شصتی)به سمت اونها رفتن برای ازدواج.

 برای دهه شصتی ها تبلیغ ازدواج دیرهنگام رو کردن. بعد که درسشون تموم شد خوردن به گرونی های چند سال پیش. معیارهای ازدواج عوض شد رفت سمت اشتغال و پول  خانمها و خانواده شون. از طرفی حالا اومدن ازدواج زود هنگام رو تبلیغ کردن. الحق والانصاف دهه هفتادی و هشتادی ها خیلی خوب استقبال کردن.

میخام بگم اینها جز همین جامعه هستن. اگر دهه هفتادی یا هشتادی شرایط بهتری داره قطعاً صدقه سری تمام سختی ها، تلاش ها و مشکلات دهه شصتی هست. لااقل کشور ما می تونست از لحاظ کاری هوای این گروه رو بیشتر داشته باشه.اینها برای این کشور زحمت کشیدن، رنج کشیدن. اگر کمبودهایی هم دارن بخاطر فقر مالی و فرهنگی حاکم بر دوره های مختلف زندگی اونها بوده.  یادمه یه بار خواهرزاده ام که پنج سالش بود به برادرم گفت: بت من(شخصیت کارتونی)زن داره، بچه داره. اسپایدر من ازدواج کرده، تو چرا ازدواج نمی کنی؟

مورد دیگه اینه که اگر شغل آقایون در سن مناسب فراهم میشد با کسانی که اختلاف سنی کمی دارند ازدواج میکردند،مثلاً یه آقای۲۵ساله با یه خانم ۲۳ساله ازدواج میکنه ولی یه اقایی که در سن ۳۵ تازه مشکل اشتغالش حل شده و میخاد ازدواج کنه، به ندرت با یه خانم ۳۳ساله ازدواج میکنه.

آیا محکوم می کنید که چرا طبق گفته دین، پدر و مادر و رسانه ها عمل کردن؟آیا منظورتون این هست که گاهی نباید گوش کنن؟ آره خوب یه عده از همین گروه حالا به شکل تفریطی از دین زده شدن. چون اون رو عامل بدبختی هاشون می دونن.

مسئله دیگه در مورد ازدواج این دهه این بود که یه آقایی که برای خواستگاری می یومد با همون یه برخورد از دختر خانم انتظار داشتن نظرشو بگه. خوب طبیعی هست با یه برخورد هیچ شناختی حاصل نمیشه. و امکانش بالاس که به اشتباه ردیا قبول  کنن. 

یه مورد دیگه که حالت کلی تری داره و مختص گروه خاصی نیست اینه که تو سخنرانی ها تو برنامه های مختلف و .مدام گفته میشد با این گروه از آقایون ازدواج نکنید . با فلان گروه ازدواج نکنید، در حالی که بنظرم منطقی تر این بود که بگن دوست دارید همسر آینده تون چطوری باشه؟ خودتون هم همون طوری باشید. یا نه چون دنیا و ویژگی های اقایون با خانمها فرق میکنه، بهتر بود بگن تو یک خانم خوبی باش تا با یه اقای خوب ازدواج کنی. چون یه سری خصلتها برای خانمها خوبه ولی برای اقایون نه. اصلاً فرد کاملی وجود نداره و هر کسی طبق ارزشهای خودش باید انتخاب می کرد.

حالا با این توصیفاتی که گفته شد یه عده کاملاً ناجوانمردانه تجرد این افراد رو به تمسخر می گیرن و یا عفت، اخلاق و زیبایی این افراد رو زیر سوال می برن. توی یه گروهی یه خانمی در جواب اقایی که بهش ترشیده گفته بود، نوشته بود: امثال همسر تو با پسرهای جوان ارتباط دارن در نتیجه دختران مجرد موندن و ترشیده شدن. جوابش خیلی تند اومد بنظرم، هر دو توهین آمیز بود حرفهاشون. ولی چرا باید این حرفها باشه؟ شما جانبازان جنگ تحمیلی رو به سخره می گیرید؟

همه این مواردی که گفتم بسته به خانواده ها شدیدتر یا خفیف تر از این ها بود.


خیلی وقتها که از سختی ها به تنگ میاییم، از ظلم، از ناسپاسی، با خودمون میگیم، آیا خدا ما رو نمیبینه؟چرا صداش نمیاد؟ آیا خدا سختیهای یوسف رو نمیدید؟یا سختی های خیلی از بزرگان تاریخ؟نمیتونست مداخله کنه و مانع بشه؟می تونست، منتهی نقشه داشت براشون. اجازه داد تا با تلاش و ایمان به اون جایگاهی که لایقش هستن برسن.




سیر، یک روز طعنه زد به پیاز


که تو مسکین چقدر بد بوئی


گفت، از عیب خویش بی‌خبری


زان ره از خلق، عیب میجوئی


گفتن از زشتروئی دگران


نشود باعث نکوروئی


تو گمان میکنی که شاخ گلی


بصف سرو و لاله میروئی


یا که همبوی مشک تاتاری


یا ز ازهار باغ مینوئی


خویشتن، بی سبب بزرگ مکن


تو هم از ساکنان این کوئی


ره ما، گر کج است و ناهموار


تو خود، این ره چگونه میپوئی


در خود، آن به که نیکتر نگری


اول، آن به که عیب خود گوئی


ما زبونیم و شوخ جامه و پست


تو چرا شوخ تن نمیشوئی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

وقتی ماهی سیاه کوچکی برایت مینویسد... اطلاعات بچه های باقرالعلوم طراحي و چاپ کارت ويزيت کتابخانه عمومی امیرکبیر عمیدآباد دانستنی های مهاجرت Rob یواشکی های من Will